محل تبلیغات شما
​​​​​برای آنها یی مینویسم که گمان میکنند مرا میشناسند می آیند میخوانند میروند و قلم شان رنج میسازد از دل نوشته ها رسالت قلم : تکثیر ه حقیقت است به جان ها و بماند که جان های خسته ی امروزی حالی ندارند برای گذر از مَجاز ها ! دنیای فعلی انسان ها پر شده از متعلقاتی که ماندگاری ه کوتاه مدت دارند می خواهند می بینند دل میدهند دلبسته میشوند دل شان که از بودن شان سیر شد : میروند و این تعریفِ انسان شده از زندگی! و دریغ که نمی دانند ما هم عاشقی می دانیم عاشقانه ها

مروح کن دل و جان را ، دل تنگ پریشان را

گر بِبَری به دلبری ، از سر زلف جانِ من

آنان که به سر مستی ما طعنه زنانند بگذار بمانند به خماری که ز ما هیچ ندانند

ها ,شان ,دل ,جان ,میروند ,ه ,شده از ,میروند و ,شان سیر ,سیر شد ,که از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها